بدن ذهنی و چاکرای آناهاتا

بدن ذهنی و چاکرای آناهاتا

کسی که به سومین بدن رسیده خیلی راحت می تواند به بدن ذهنی و چهارمین مرکز ،قلب یا آناهاتا  برسد.

این پست ها جهت اشنایی و ملموس شدن بیشتر این جهان هست بنابراین انجام دادن برخی تمرینات مثل انواع مراقبه ها بدون گورو به هیچ وجه توصیه نمیشه.

شیوه معمول و مرسوم نگریستن ما افقی است نه عمودی ما از یک سوی به دیگر سوی مینگریم نه به بالا و پایین اما حرکت از چهارمین بدن به پنجمی حرکتی از یک سطح پایین تر به سطحی بالاتر است تفاوت بین بیرون و درون نیست که بین بالا و پایین است تا نتوانی صعودی بنگری نمی توانی درون بدن پنجم حرکت کنی.

چگونه صعودی بنگریم؟ راهش چیست؟

در مراقبه  چشم ها می بایست به سمت بالا متمرکز باشند گویی می خواهند به دورن جمجه ات نگاه کنند مساله واقعی مساله دیدن است . چشم ها فقط نمادین هستند دید یا شیوه عملی بینش ما به چشم ها وابسته است بنابراین چشم ها وسیله ای می شوند که از طریق آنها حتی بینش درونی هم روی می دهد اگر چشمانت را به سوی بالا بگردانی آن وقت دید تو هم به سمت بالا می رود.

بدین ترتیب در بدن چهارم آگاهی تو باید شبیه به آتش شود – رو به بالا برود.

راههای زیادی برای آزمودن این مساله :

اگر ذهن صرفا به سوی رابطه جنسی جاری باشد درست مثل آبی است کهبه طرف پایین روان شود زیرا مرکز رابطه جنسی در سمت پایین است انسان در بدن چهارم باید شروع کندبه آنکه چشمانش را به سوی بالا جهت بدهد نه به طرف پایین.

آگاهی اگر برای بالا رفتن است باید از مرکزی شروع کند که بالای چشم ها باشد نه پایین آنها در بالای چشم ها فقط یک مرکز وجود دارد که حرکت از آنجا می تواند صعودی باشد: چاکرای آجنا. حال هر دو چشم باید به طرف بالا به طرف چشم سوم نگاه کنند.

بدین ترتیب برای عبور از بدن چهارم فقط یک راهکار یک شیوه وجود دارد و آن نگاه کردن به سمت بالاست… اما ابتدا می بایست چهار بدن اول را پشت سر گذاشته باشی نگریستن به بالا فقط از آن پس می تواند مفید باشد و الا خیر.در غیر این صورت می تواند زیان آور و خطرناک باشد

انواع و اقسام بیماری های روحی و روانی را بیافریند زیرا کل تنظیم و سازگاری آن سامانه تکان دهنده و خرد خواهد شد چهار بدن دارند رو به پایین می نگرند و تو داری با ذهن دورنی ات رو به بالا نگاه می کنی آن وقت خیلی امکان دارد که پیامد آن بیماری تعدد شخصیت یا schizophrenia باشد.

 

ما قلب هایمان را دور انداخته ایم و اجازه رفتن به قلب را به خودمان نداده ایم.

 

قلب مادی نیست جایی است که عشق از آنجا برمی خیزد به این سبب است که عشق یک احساس نیست – و  عشق احساساتی به سومین مرکز تعلق است نه به چهارمی.

اون چیزی که از اون به عنوان عشق یاد میشه در واقع طیفی از احساسات هست. عشق واقعی همان وحدت با کاینات که عمق بیشتری از احساسات دارد.

“دوست داشتن عشق نیست هرگز دوست داشتن را به عنوان عشق سوء تعبیر نکن و الا در تمام عمرت درست مثل چوبی سرگردان بر آب خواهی بود… از یکی به سوی دیگر آواره خواهی بود در تو هرگز صمیمیتی رشد نخواهد کرد.
در قلب است که برای نخستین بار به مادرمان مرتبط میشیم ، نه از راه سر در عشق عمیق دوباره از راه قلب مرتبطی نه از طریق سر در مراقبه در هنگام نیایش همان اتفاق روی می دهد: تو از طریق قلب با هستی در ارتباطی – از قلب به قلب نه سر با سر. این مکالمه ای غیر زبانی است. ”

این چهارمین مرکز است و تانترا می گوید که تو از طریق عشق به شناخت این مرکز نائل می شوی.

کیفیات طبیعی بدن ذهنی:

تصور خیال پردازی و رؤیا دیدن است این همان کاری است که ذهن همیشه درحال انجام آن است. اما ما اغلب انرژی مان را بیهوده صرف خیالبافی ای مکینیم و بعد از چند روز ان را رها میکنیم  بدون انکه ان را به اراده تبدیل کنیم.

“اگرقابلیت رؤیاپردازی انسان گسترشی کامل بیابد وی تنها باید چشمانش را ببندد و می تواند چیزها را ببیند او حتی از میان یک دیوار هم می تواند ببیند در ابتدا وی فقط رؤیای دیدن فراسوی دیوار را می بیند بعدا به طور واقعی آن سوی دیوار را خواهد دید حال او فقط می تواند حدس بزند که تو داری به چه فکر می کنی ولی پس از دگرگونی آنچه را تو که فکر می کنی او می بیند .

بینش یعنی دیدن و شنیدن چیزها بدون به کارگیری ارگان های ادراک. برای کسی که بینش خود را تغییر می دهد محدودیت های زمان و مکان دیگر وجود ندارد.”

تفاوتی که بین خیال و بینش هست اینه که در خیال تصور میکنیم رفته ایم ولی در بینش ما با کالبد جهارمم واقعا میرویم .

امروزه دانشمندان هم تایید می کنند که بدن چهارم امکانات روانی سترگی دارد حال که انسان در فضا جایگرفته تحقیق در این راستا بسیار پراهمیت تر شده است اگر ارتباط رادیویی یک سفینه فضایی قطع شود.
فضانوردان ارتباط خود با جهان را برای همیشه از دست می دهند و قادر نخواهند بود به ما بگویند که کجاهستند یا چه اتفاقی برایشان افتاده است به همین جهت امروزه دانشمندان مشتاق گسترش ارتباط از راه و بینش بدن روانی هستند تا به این مخاطره فائق آیند اگر فضانوردان مستقیما با نیروی ارتباط از راه دور(تله پاتی) قادر به برقراری ارتباط باشند این خود بخشی از گسترش بدن چهارم می شود پس سفر
فضایی می تواند ایمن باشد کارهای زیادی در این راستا انجام شده است.

 

وحدت و احساس یکی شدن با جهان

 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Scroll to Top